تکپارتی جینی
جین داشت با دخترتون حرف میزد که چطوری رقص خوبی داشته باشه
جین: ببین باید پاتو اینجا بزاری و یه دور بچرخی اینطوری
دخترتون: این سخته
جین: به شوگا رفتی؟! کجاش سخته نگاه اینطوری
ا/ت: خب بسه بسه بیایین ناهار
جین من میرم بیرون کار دارم زیاد به این بچه سخت نگیر خدافظ
جین: خدافظ خانم باکلاس
عه کجا رفتی بیا داشتم یاد میدادم
زنگ خونتون زده شد جین رفت پایین
اعضا بودن
سلام بچه ها چطورین بیایین تو
اومدن تو دخترتون داشت کارتون میدید که کوک اومد نشست کنار دخترتون گفت بده من کنترلو بامزه
ببین باید با این تلویزیون گیم بازی کنی
جین دخترتونو بغل کرد برد اتاق گفت بشین اینجا با اینا بازی کن با لبخند
از اونجایی که دختر حرف گوش کنی داشتی(😂) نشست اتاق داشتن حرف میزدن که اومدی خونه
خونه منفجر شده بود اعضا داشتن گیم بازی میکردن بچتونم هی میزد رو در اتاق که حوصلم سر رفت
اومدی اتاق بچتون بغلش کردی گفتی بدبخت شدم الان چطوری خونه رو تمیز کنم که گفتن عب نداره یه خونه بوده دیگه!
ا/ت: وای بسهه چطوری اینجارو جمع کنم؟! جین پاشو کمکم کن
اعضا مثل مورچه از خونه رفتن
بچه رو چرا گذاشتی اتاق جین گناه نداره طفلی یزره ادم باش دو دیقه رفتم بیرون اومدم خونه داغون بود
بیا اتاق ببینم... جین باتوام!
اومدم-
بفرما:
بوسه ای روی لباش گذاشتی با لبای شیرنش همه چی رو فراموش کردی و گفتی همین.
جین:(بهت زل زده بود و بعدش از سر خجالت خندید)
جین: ببین باید پاتو اینجا بزاری و یه دور بچرخی اینطوری
دخترتون: این سخته
جین: به شوگا رفتی؟! کجاش سخته نگاه اینطوری
ا/ت: خب بسه بسه بیایین ناهار
جین من میرم بیرون کار دارم زیاد به این بچه سخت نگیر خدافظ
جین: خدافظ خانم باکلاس
عه کجا رفتی بیا داشتم یاد میدادم
زنگ خونتون زده شد جین رفت پایین
اعضا بودن
سلام بچه ها چطورین بیایین تو
اومدن تو دخترتون داشت کارتون میدید که کوک اومد نشست کنار دخترتون گفت بده من کنترلو بامزه
ببین باید با این تلویزیون گیم بازی کنی
جین دخترتونو بغل کرد برد اتاق گفت بشین اینجا با اینا بازی کن با لبخند
از اونجایی که دختر حرف گوش کنی داشتی(😂) نشست اتاق داشتن حرف میزدن که اومدی خونه
خونه منفجر شده بود اعضا داشتن گیم بازی میکردن بچتونم هی میزد رو در اتاق که حوصلم سر رفت
اومدی اتاق بچتون بغلش کردی گفتی بدبخت شدم الان چطوری خونه رو تمیز کنم که گفتن عب نداره یه خونه بوده دیگه!
ا/ت: وای بسهه چطوری اینجارو جمع کنم؟! جین پاشو کمکم کن
اعضا مثل مورچه از خونه رفتن
بچه رو چرا گذاشتی اتاق جین گناه نداره طفلی یزره ادم باش دو دیقه رفتم بیرون اومدم خونه داغون بود
بیا اتاق ببینم... جین باتوام!
اومدم-
بفرما:
بوسه ای روی لباش گذاشتی با لبای شیرنش همه چی رو فراموش کردی و گفتی همین.
جین:(بهت زل زده بود و بعدش از سر خجالت خندید)
- ۳.۴k
- ۰۹ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط